شهر پيغمبر پر از بيداد شدآسمان لبريز از فرياد شد
نخل ها بر سينه و سر مي زدندطائران عرش پرپر مي زدند
چشم جبريل امين مبهوت بودغرق ماتم عالم لاهوت بود
کينه توزي را عجب آموختندقلب مادر را به طفلش دوختند
درب بيت وحي را افروختندخيمه اهل حرم را سوختند
از دل زهرا(س) برون شد بوي عودبوي ياس و آتش و اسپند و دود
***ساقه ي ياسي شكسته در ميان كوچه ها***
امام حسن عسگري(ع) از پدرانش و از نبي مكرم اسلام(ص) نقل مي كند: وقتي خداوند تعالي، آدم و حوا را خلق نمود آنها در بهشت مي خراميدند و مي گفتند: از ما زيباتر كيست؟ در اين گفتگوها بودند كه بانويي را مشاهده نمودند كه هرگز مانند وي را نديده بودند زيرا نورانيت و درخشندگي فراوانش، چشمها را خيره مي ساخت. عرض كردند: خداوندا! اين بانو كيست؟ فرمود: چهره و صورت سيده ي زنان «فاطمه زهرا(س)» است.عرض كردند: پروردگارا! اين تاجي كه بر سر اوست چيست؟ فرمود: شوهرش علي(ع) است. سوال كردند: اين دو گوشواره چه هستند؟ فرمود: دو فرزندش «حسن(ع) و حسين(ع)» كه ايشان اين مقام را دوهزار سال پيش از آنكه شما را خلق كنم، در علم پنهانم داشتند.(لسان الميزان، ج3، ص345«روايت از امام حسن عسگري از پدرانش از جابر و از رسول الله» به نقل از فاطمه الزهرا از ولادت تا شهادت ص 70/بحارالانوار،ج25، ص5 روايت 8 باب 1) ابن عباس روايتي از رسول خدا(ص) نقل مي كند كه فرمود:«دخترم فاطمه(س) حوريه اي به صورت انسان است، آنهنگام كه در محراب عبادت در برابر خدا مي ايستد نور وي براي ملائكه و فرشتگان آسمان مي درخشد، همانگونه كه نور ستارگان براي اهل زمين درخشندگي دارد»(بحارالانوار،ج28،ص38-37 روايت 1، باب 2)