-
- به سوی کعبه
و اکنون لحظه تشرف نزدیک است، و وعدهگاه معشوق در پیش. دلهای مشتاق، آرام و قرار ندارد و تو گویی همچون طایری قدسی، میخواهد از قفس تنگ سینه پر بکشد، و خود را به بحر معلق آسمان آبی، بسپارد و غرقه در جذبههای روحانی محبت یار، خود را به حرم دوست برساند. و ارواح مشتاق، تو گویی تاب هماهنگی و همقدمی با تنهای سنگین دنیایی را ندارند و پیشاپیش بدنها، خود را به حریم وصل رساندهاند و به حضرت اقدس او تعلیق یافتهاند، همچنان که اشعه شمس، به شمس. چرا که فرمودهاند، پیوند روح مؤمن به ذات اقدس پروردگار محکمتر است و شدیدتر، از اتصال شعاع خورشید به ذات خورشید، و چه عجب اگر این طایر قدسی روح، در اشتیاق حرم وصل به ترنم درآید و تلبیه کند، آنچنان که تو گویی به ندای دعوت فطرت خویش پاسخ میگوید، به همان پیمان نخستین، آن گاه که پرسید: «الست بربکم» و پاسخ دادیم، «بلی، بلی» لبیک اللهم لبیک. و این نوای دلنشین «لبیک، لبیک» ترنم روح مؤمنی است، که وعدههای پروردگار خویش را محقق شده یافته است، و میشتابد تا خود را به مبدأ و معاد خویش پیوند دهد، و با فنای در معشوق، به جاودانگی برسد.
لبیک اللهم لبیک، لبیک ذالمعارج لبیک لبیک.
- و اینجاست بیت الله الحرام
خدایا، این خانه، خانة تو است و این حرم، حرم تو است.
و این بنده، بنده ذلیلی..
که از خود و نفس خویش به سوی تو گریخته است. تو گویی اینجا مرکز آفرینش است، و این طواف، تمثیل حرکت سبحانی عالم وجود است. یعنی که کائنات بر محور وجودمطلق حق میگردد و حکایت این انسانهای شیدایی که سر از پا ناشناخته گرداگرد بیتالله طواف میکنند، تفسیر عینی این آیت است که «یسبح لله ما فیالسموات والارض» و تو ای انسان، به یاد آر که هماکنون بر کوکبه ارض، گرداگرد خورشید و در عمق آسمان لایتناهی شناوری. و از دل ذره تا بی نهایت این آسمان، لایتناهی، همه جا، همه چیز در طواف است، و همه میچرخند و از یک مدار وضعی به گرد خویش، به مدار بزرگتری بر گرد خورشیدها منتقل میشوند و تو گویی که این همه، تمثیل این معناست، که تو ای انسان باید از مدار معرفت نفس خویش به مدار معرفت، رب منتقل شوی که فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه». مجموعه مناسک حج، تمثیلی جامع است از سیر روحی انسانهای متکامل در سیر الیالله و این چنین است که مناسک حج، از طواف آغاز میشود و به طواف خاتمه مییابد، و به کمال میرسد. و سر اینکه حجت خدا علی (ع) در کعبه متولد میشود همینجاست، یعنی که کعبه جسم است و روح آن، حجت خدا و انسان کامل است و تو نیز باید با اتمام مراحل و موقف حج به کمال برسی و مدار رجعت تو به مبدأ و معاد کامل شود. اناللهواناالیهراجعون.
- حالا هنگام سعی در رسیده است
گویی هنوز آوای پرغصه هاجر، به گوش میرسد، که «هل بالوادی من انیس؟».
گویی هنوز این هاجر است که هرولهکنان در هرم آفتاب ظهر بیابان مکه، از این سراب به آن سراب در جست و جوی آب است ای مضطر، خسته مشو، خسته مشو، در باطن این سعی تو چشمه زمزم نهفته است.
حکایت آن وادی خشک و سوزان، حکایت دنیای ماست، و آب، تمثیل حیات طیبه و اخروی است و انسان فطرتاً تشنه و عطشان آب حیات است و این آب، از چشمه ولایت و خلافت میجوشد که در قلب تو است .
«امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاءالارض». ای مضطر خسته مشو، آب زمزم اجر سعی تو است، مبادا که این سرابهای فریبنده تو را به یاس بکشاند، که یأس، چشمههای روح را میخشکاند، سعی بین صفا و مروه سعی بین خوف و رجاست و خوف و رجا، بالهای طیران الیالله هستند .
و عاقبت سعی تو، چشمه زلالی است که از زیر پای اسمعیل جوشیده است. یعنی که ای انسان، چشمههای حیات طیبه از منابع غیب، اما از درون همان فطرت پاکی میجوشد که بر آن تولد یافتهای.
خسته مشو، از مضطر، خسته مشو، سعی تو مشکور افتاده است و دعایت به استجابت رسیده.
- وقوف به عرفات
مناسک حج از یک سو تمثیل سیری است که انسانهای متکامل به سوی الله طی میکنند و از سوی دیگر، تذکاری است بر تاریخ زندگی انسان بر کوکبه ارض در منظومه شمسی و اینچنین وقوف در عرفات هم برای کسب معرفت و عرفان است و هم... برای تأمل و تفکر در تاریخ حیات انسان بر کره زمین. و «وقوف» هم به معنای درنگ و تأمل آمده است و هم به معنای آگاهی و عرفان، و همین عرفان است که در مشعرالحرام باید به شهود متنهی شود<
یاد ونام شهید اهل قلم مرتضی آوینی گرامی باد .